اعتصاب کامیونداران؛ فریادی از عمق بیعدالتی و نشانی از پوسیدگی جمهوری اسلامی
در سالهای اخیر، اعتصابهای صنفی در ایران از قشر کارگران گرفته تا معلمان، پرستاران و بازنشستگان به نمادی از اعتراض علیه فساد، بیکفایتی و سرکوب ساختاری جمهوری اسلامی بدل شدهاند. در این میان، اعتصاب کامیونداران جایگاه ویژهای دارد؛ نه فقط بهدلیل اهمیت این قشر در زنجیره تأمین و حملونقل کشور، بلکه بهواسطه واکنشهای خشونتبار و سرکوبگرانهای که حکومت در برابر خواستههای بهحق آنان نشان داده است.
کامیونداران ستون فقرات اقتصاد هر کشوری هستند و در ایران نیز همینگونه است.
کامیونداران، شبانهروز در جادههای ناامن، با هزینههای سرسامآور لاستیک، قطعات یدکی، سوخت، بیمه و عوارضهای گوناگون دست و پنجه نرم میکنند، اما مزد این همه سختی چیست؟ حقوقی ناچیز، نداشتن امنیت شغلی، و در آخر، لگدمال شدن صدایشان به دست دستگاههای سرکوب جمهوری اسلامی.
بازداشت گسترده، تهدید به توقیف کامیونها، تهدید به پروندهسازی، محرومسازی از کارت سوخت و فشارهای اطلاعاتی از جمله ابزارهای بیشرمانهای است که جمهوری اسلامی علیه این قشر زحمتکش به کار میبرد.
بازداشت شهاب دارابی و انتقال او به مکانی نامعلوم بدون اطلاع دادن به خانوادهاش، یک نمونه آشکار از هزاران جنایت دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی است.
وقتی کامیونداران و دیگر صنوف برای حداقل حقوق صنفی خود اعتصاب و اعتراض میکنند، حکومت به جای گفتوگو، مثل همیشه راه سرکوب را برمیگزیند.
جمهوری اسلامی بهجای حل ریشهای بحرانهای اقتصادی، همچنان بر طبل عوامفریبی و بیعملی و دروغ میکوبد. ساختاری فاسد که نه درکی از اقتصاد و نه مدیریتی برای خارج شدن از بحران دارد.
حکومتی که در برابر اعتراض کامیونداران و دیگر صنوف، پاسخش فقط یک چیز است: تهدید، بازداشت، و گاز اشکآور.
مسئولان بیلیاقت، خود را پشت شعارهای توخالی «خدمت به مردم» پنهان میکنند، اما واقعیت چیزی جز ناتوانی مزمن در اداره کشور نیست. چگونه میشود حکومتی که میلیاردها دلار صرف نیروهای نیابتی در منطقه و انجام کارهای تروریستی در نقاط مختلف دنیا میکند، قادر به تأمین حداقل خواستههای رانندگان کامیون خود نباشد؟ جواب ساده است: اولویتهای جمهوری اسلامی نه مردم ایران، بلکه بقای ایدئولوژیک خود و سرکوب هر صدای مخالف است.
اعتصاب کامیونداران فقط یک اعتراض صنفی نیست؛ نمادی است از فریاد فروخورده میلیونها ایرانی که از ظلم، فساد و بیعدالتی به ستوه آمدهاند. این اعتصابها همچون زلزلهای پنهان، پایههای پوسیده جمهوری اسلامی را میلرزاند و نشان میدهد که هیچ ابزار سرکوبی نمیتواند در برابر خواست عمومی مردم دوام بیاورد
کامیوندارانی که سالهاست ستون اقتصاد کشور را بر دوش میکشند، امروز با اعتصاب خود، حقیقتی عریان را فریاد میزنند: این حکومت دیگر نماینده هیچ قشر زحمتکشی نیست، بلکه تنها صدای باتوم و زندان را میشناسد.
جمهوری اسلامی در برابر هر اعتراض مدنی، به جای اصلاح، مسیر تخریب و سرکوب را انتخاب میکند. اعتصاب کامیونداران نه اولین است و نه آخرین خواهد بود. اما هر بار که این صدای جمعی بلند میشود، شکاف میان ملت و حکومت بیشتر از قبل نمایان میشود.
و روزی خواهد رسید که نه کامیونداران، نه معلمان، نه کارگران، نه بازنشستگان، بلکه همه مردم ایران به خیابان خواهند آمد و دیگر نه سرکوب جواب خواهد داد، نه تهدید و بازداشت و پروندهسازی. آن روز، روز حساب است و برای همیشه تکلیف مردم شریف ایران با این حکومت فاسد و بیکفایت روشن خواهد شد.
نویسنده : بهنام رجب زاده
اعتصاب کامیونداران؛ فریادی از عمق بیعدالتی و نشانی از پوسیدگی جمهوری اسلامی