بررس پدیده کارگر مهاجر در مناطق لرنشین

رادیو راه ابریشم

00:00
[metaslider id="8455"]

بررس پدیده کارگر مهاجر در مناطق لرنشین

سر نفت جا وندمه چلکه زنم تش

تو بگو مو به چنش دل بکنم خش”

در بررسی پدیده “کارگر مهاجر”انتخاب امروز ما شهرستان دهدشت در استان کهگیلویه و بویر احمد است.

این روزها در کهگیلویه محروم بودن از زیرساخت های توسعه از یک سو و رکود پروژه های عمرانی و بیکاری از سوی دیگر باعث شده است که مهاجرت تنها گزینه پیش روی مردم این شهرستان باشد.

شهرستان کهگیلویه با بیش از ۱۳۲ هزار نفر جمعیت در جنوب غربی استان کهگیلویه و بویراحمد یکی از محروم ترین نقاط کشور است.

این شهرستان فصلی از تاریخ ایران، میراث دار فرهنگ کهن این استان و جایی است که حماسه های تاریخی مردمانش گواهی بر پویایی این دیار در طی تاریخ پر فراز و نشیب ایران بوده است.اینجا سرزمین چشمه های روان، رودهای پرآب، سدهای بزرگ، جنگل های انبوه و دشت های حاصلخیز است، اما این روزها در کهگیلویه جز درد، رنج، فقر و محرومیت چیز دیگری نمی توان دید.

در جای جای این شهرستان می توان توسعه نیافتگی و عقب ماندن از کاروان پرشتاب توسعه را دید، از دهدشت مرکز شهرستان کهگیلویه به عنوان قدیمی ترین شهر این استان گرفته تا دیشموک به عنوان آخرین نقطه این شهرستان که همواره نام و یادش تداعی گر محرومیت مردمانش بوده است.

کشاورزی و دامداری دو شغل اصلی مردم کهگیلویه بوده که متأسفانه در سال های اخیر به علت خشکسالی های پی در پی از رونق افتاده و این شهرستان با وجود داشتن سدهای بزرگی مانند سد مارون، دارای هزاران هکتار زمین کشاورزی خشک و بدون کشت است.

بسیاری از روستاهای این شهرستان از کمترین امکانات زیرساختی بی بهره اند و نبود امکانات اولیه ای مانند آب شرب سالم، گاز، جاده ارتباطی مناسب و همچنین محروم بودن از امکانات آموزشی، بهداشتی و رفاهی مردم این روستاها را به مهاجرت واداشته است.

شهرستانی که یدک سنگین فرهنگ را به دوش می کشد، اما از کمترین امکانات فرهنگی محروم است و در حالیکه میراث دار تاریخ کهن این استان است از بی توجهی به این میراث ارزشمند رنج می برد.

نبود فرصت های شغلی برای خیل عظیم جوانان تحصیل کرده این شهرستان منجر به مهاجرت روزافزون ساکنان به دیگر شهرها شده و در این میان آنها که در زادگاه خود مانده اند، به علت نبود شغل و در غبار روزمرگی ها افسرده و در اوج جوانی پیر شده اند.

این موارد تنها گوشه ای از مصائب و مشکلات مردم کهگیلویه است و این روزها از همه مهمتر آنچه بر قلب جوانان این دیار سنگینی می کند، پروژه های تعطیلی است که امیدشان را به آنها بسته بودند و اکنون پس از سالها با پاسخ سربالای مسئولان روبرو می شوند.

کارخانه پتروشیمی که قرار بود هزار روزه به بهره برداری برسد، اما پس از گذشت هشت سال تنها محدوده آن فنس کشی شده و گره خوردن سرنوشت این پروژه به دو پروژه پتروشیمی گچساران و پتروشیمی بیدبلند۲ آینده نامعلومی را برای آن رقم زده است.

کارخانه سیمان سپو که در سال ۸۸ عملیات اجرایی آن با وعده راه اندازی در سال ۹۱ شروع شد اما اکنون پس از هفت سال مسئولان خبر از نایاب شدن سرمایه گذار این پروژه می دهند بدون اینکه این سؤال را پاسخ دهند که چرا تسهیلات ۱۵ میلیارد تومانی بدون هیچ عملکرد مؤثری باید در اختیار یک فرد قرار گیرد.

پروژه پاتاوه-دهدشت که بیش از شش ماه از تعطیلی آن سپری می شود و پروژه آبرسانی به دهدشت غربی که با هدف آبیاری بیش از شش هزار هکتار دشت تشنه شروع شد، اما اکنون با پای لنگان حرکت می کند و امید به بهره برداری از این پروژه تنها صبر ایوب می خواهد و بس.

از پروژه های راکد و لنگان این شهرستان که بگذریم به سیمای شهرهای زخم خورده و شبه روستایش می رسیم که شهروندانش را در سایه بی توجهی مسئولان به مبلمان شهری افسرده کرده است.محدود بودن ظرفیت های اشتغال زایی و بیکاری از مهمترین عوامل مهاجرت مردم این شهرستان به دیگر نقاط و استان های هم جوار است.

فضای مرده حاکم بر شهر دهدشت شهروندان را به مهاجرت وادار می کند

اما پدیده “کارگر مهاجر”که سال ها ست مناطق لر نشین ایران همچون خوزستان ،چهارمحال و بختیاری ،کهگیلویه بویراحمد،لرستان، ایلام و.. را بلعیده تنها محصول به حاشیه رانده شدن مطالبات مردمی است که بر دریایی از نفت نشسته اند و روز به روز در برابر محرومیت های موجود ناتوان می شوند و ناگزیر زادگاه خویش را به سمت استانهای همجوار چون اصفهان و کمی دورتر تهران و… ترک میکنند “مردمی که گرسنگی شرط بقاست به آیین قبیله مهربانشان”

Have your say