نقدی بر گزارش بی بی سی فارسی با عنوان برندگان و بازندگان عملیات ترکیه در شمال سوریه

رادیو راه ابریشم

00:00
[metaslider id="8455"]

نقدی بر گزارش بی بی سی فارسی با عنوان برندگان و بازندگان عملیات ترکیه در شمال سوریه

مقاله ایی از دکتر هیمن سیدی ، تحلیلگر سیاسی

دکتر هیمن سیدی

بی بی سی فارسی در گزارشی با عنوان ‘برندگان و بازندگان عملیات ترکیه در شمال سوریه’ در تاریخ ٢٣ اکتبر به بررسی حمله اخیر ترکیه پرداخته و برندگان و بازندگان این جنگ را چنین گروه‌بندی کرده است: برنده های مطلق؛روسیه و سوریه، برندەهای نسبی؛ ترکیه و ایران، بازندەها؛ کوردها و ترامپ. مهمترین بخش این گزارش به موقعیت ایران و کوردها برمی‌گردد که به وضوح تلاش شده است یک گزارش قبلی از بی بی سی را تایید کند که در ٩ اکتبر همان گزارشگر ادعا کرده بود این جنگ برای ایران بازی دوسر برد خواهد بود؛ یعنی چه ترکیه شکست بخورد چه پیروز بشود به نفع ایران خواهد بود. در این نوشته، هم آخرین موقعیت پس از جنگ، و هم ادعاهای مطرح شده در این دو گزارش بی بی سی بررسی می‌شود.

موفقیت روسیه تنها بخشی از تحلیل های این روزها است که تقریبا هیچکس تردیدی در آن ندارد. پوتین نشان داده است که استاد ماهی گرفتن از آب گل‌آلود است اما همه ادعاهای دیگر این دو گزارش هدفمند و زیر سوال است.

نخست در ارتباط با ترکیه:در گزارش ادعا شده است که ‘دولت ترکیه به هدف دور کردن شبه نظامیان کرد موسوم به نیروهای دموکراتیک سوریه از مرزهای خود رسیده’ این هدف هیچگاه هدف اولیه ترکیه نبوده است. ترکیه این جنگ را برای نابودی کامل حکومت خودگردان شمال سوریه، قطع ارتباط کردستان عراق و کردستان سوریه، کنترل تمامی مناطق مرزی خود به طول ٤٤٠ کیلومتر  و کلا حذف کوردها از معادلات سوریه آغاز کرد. بارها اردوغان اعلام کرد که نه آتش بس اعلام میکند، نه به چیزی کمتر از این اهداف فوق راضی خواهد شد.

اما نهایتا دیدیم که بعد از ٩ روز جنگی که در نوع خود بی سابقه بود (استفاده همزمان از  امکانات یک ارتش مدرن با وحشیگری متحدان غیرمدرنش!) مجبور به قبول آتش بس و راضی شدن به تصرف مناطق بین دو شهر سری کانی و گری سپی شد که از قبل هم کوردها آنجا فقط نقش آزادکننده مردم از دست داعش (سال ٢٠١٥) و نگهدارنده امنیت شهر را داشتند. در گزارش مطلقا به ناکامی بزرگ سیاسی اردوغان اشاره نشده است. اینکه ترکیه با نفرت افکار عمومی جهان مواجه شد و از کنگره آمریکا گرفته تا اتحادیه اروپا و ناتو همه اقدام نظامی ترکیه را محکوم کردند، حتی اگر به پیروزی نسبی نظامی هم منجر شده باشد، یک شکست مطلق سیاسی محسوب می‌شود. این بخش از واقعیت این جنگ در گزارش مذکور کلا نادیده گرفته شده است که اتفاقا بخش ادامه دار و هنوز ناتمام این جنگ است و ترکیه باید هزینه بسیاری بابت آن بپردازد.

در گزارش ادعا شده که افق پیش روی کوردها تیره و تار به نظر می‌رسد. اولا کوردها خود را برای هزینه‌های بسیار بیشتر و عواقب نظامی وخیم‌تر آماده کردە بودند و الان از اینکه تلفات غیرنظامیان را به حداقل رسانده‌اند و همزمان بخشهای مهمی از شهرهای رۆژئاوا را حفظ کرده‌اند به آینده امید دارند. ثانیا در گزارش فوق با جزییات به اسامی شهرهایی اشاره شده که گویا از کنترل کوردها خارج شده است و روسها یا دولت سوریه وارد آن شده‌اند (این اصطلاح غلطی است. در همه این شهرها شورای مدنی شهر و امنیت داخل شهر در اختیار کوردها و متحدانشان است و تنها نقاط مرزی و مناطق بین شهری به صورت مشترک کنترل می‌شود) اما علی‌رغم علاقه نویسنده به نوشتن اسامی شهرها، چهار شهر و منطقه کلیدی یعنی قامیشلی، حسکه، رقه و دیرالزور کاملا از قلم انداختە شدە است! دو شهر اول مرکز اداری و سیاسی رۆژئاو است و رقه پایتخت سابق داعش است و کوردها در ٢٠١٧ آزادش کردند و دیرالزور که عمده نفت سوریه در مناطق آن واقع است و اکنون در اختیار کوردها است. اتفاقا این سوریه است که مجبور می‌شود در ازای کنترل مجدد بر این مناطق حقوق کوردها و حاکمیت رۆژئاوا را به رسمیت بشناسد.

پوتین در کنفرانس مطبوعاتی خود به صراحت به نقش کوردها در آینده سوریه و بافت چند ملیتی این کشور اشاره کرد که به هیچ وجه نه خوشایند اردوغان بود و نه نویسنده دو گزارش مذکور! برعکس، گزارشگر ادعا کرده است که ‘خیال دولت سوریه از اینکه در آینده همچون عراق، شاهد قلمرویی خودمختار و عملا مستقل در خاک خود نباشد، آسوده‌تر خواهد بود’.

اما تحولات همین چندروز بعد از آتش بس نشان داد که خیال اسد و نگارنده گزارشها نباید اصلا آسوده باشد. ما در این روزها برای اولین بار شاهد ترافیک دیپلماسی کوردهای سوریه در آمریکا و اروپا بودیم. در واقع اردوغان که همه تلاشش برای پاک کردن مساله کورد در آینده سوریه بود، ناخواسته دقیقا در راستای برجسته کردن نقش کوردها در آینده سوریه عمل کرده است. اتفاقا به قول مریوان وریا قانع نویسنده کورد عراقی، کوردها تاکنون در سوریه فقط دیده می‌شدند اینبار شنیده هم می‌شوند و در محافل جهانی می‌توانند حرف خود را بزنند، حرفهایی که خیلی هم خریدار دارد و بسیاری در جهان تشنه تحقق  آنند.

کسانی چون خانم الهام احمد سند رسوایی اردوغان را به جهان نشان داده‌اند و همزمان الگوی خود را از مشارکت زنان در اداره جامعه، برابری جنسیتی، برابری نژادها و ادیان و مذاهب و یک دمکراسی مسقیم به جامعه جهانی عرصه کرده‌اند و روزبه‌روز بیشتر از قبل مورد توجه رسانه‌ها و محافل سیاسی جهان واقع می‌شوند. همان چیزی که اردوغان و متحدانش از آن وحشت داشتند.

این جنگ هزینه‌های انسانی هم برای کوردها داشت اما این هزینه‌ها در مقایسه با آنچه در این چندسال برسر  سایر مناطق سوریه آمده است ناچیز است. در سوریه به خاطر حماقتهای مقامات ایران و ترکیه و دمشق، پانصدهزار انسان بدون هیچ آرمانی ارزشمند کشته شدند اما همه جهان اكنون با احترام از جانباختن یازده هزار کورد در جنگ با داعش سخن می‌گویند و همه -به جز اردوغان و طرفدارانش- نقش آنها را می ستایند حتی ترامپ چندین بار مجبور به اذعان به مبارزه کوردها شد. راه رۆژئاوا تازه شروع شده است و برخلاف ادعای گزارش بی بی سی افق پیش روی آنها تیره و تار نیست.

در گزارش نهم اکتبر بی بی سی هم نوشته شده بود: ’اینبار از این حرفها نیست، کسی پشتشان نایستاده’! گزارش این واقعیت را نادیدە گرفتە است كە افکار عمومی جهان پشت کوردها ایستاده است. کوردها تاکنون با اتکا به مقاومت خود و با جلب افکار عمومی توانسته‌ند خود را بر صحنه سیاسی سوریه و خاورمیانه تحمیل کنند، کوردهایی که تا چندسال پیش بسیاری از وجود آنها در سوریه بی اطلاع بودند. هم اردوغان، هم پوتین و هم ترامپ واقعا تصور می‌کردند ظرف چند روز رۆژئاوا تصرف می‌شود و کوردها از معادلات سوریه حذف می‌شوند (در دومین روز حمله که در جلسه شورای امنیت اروپایی‌ها خواستار محکوم کردن ترکیه بودند، نماینده‌های روسیه و آمریکا مشترکا مانع تصویب محکومیت ترکیه شدند. پوتین تصرف رۆژئاوا را پذیرفته بود، به مانند عفرین در مارچ ٢٠١٨ و حتی می‌خواست رۆژئاوا را با ادلب معامله کند اما مقاومت کوردها منجر به تغییر موضع او هم شد).

اما در مورد نقش ایران. خیلی جالب است که در هر دو گزارش ایران برنده این جنگ معرفی شده است. یک جنگ در خاک کشوری که ایران برایش میلیاردها دلار هزینه کرده و هزاران تلفات متحمل شده در گرفته است، بدون آنکه هیچ کس ایران را داخل معادلات حساب کرده باشد و با این وصف ادعا می‌شود ایران برنده این جنگ بوده است! نه در روزها و هفته‌های قبل از جنگ، نه طی ٩ روز جنگ، نه در حین مذاکرات ترکیه/آمریکا و ترکیه/روسیه و نه در پایان این جنگ، هیچ ردی از ایران دیده نشد درحالی که واقعا ایران می بایست بیش از همه بازیگران در تحولات سوریه نقش می‌داشت. و ادعا میشود ایران برنده این جنگ است!

نمی‌گویند که ایران دارد از معادلات سوریه حذف می‌شود. همه این دروغهای بزرگ برای این است که این واقعیت را بپوشانند که الان ایران در خاک سوریه حتی بازیگری درجه چهار و منفعل هم نیست. این واقعیت را می‌خواهند بپوشانند که الان پوتین همه کاره سوریه است و قاسم سلیمانی که از تابستان ٢٠١٥ روسیه را وارد جنگ سوریه کرد، عملا کنترل این کشور را از دست داد. الان سوریه تنها قتلگاه نیروهای سپاه و متحدانش است و روسیه حتی حاضر نیست اندکی از باطریهای اس ٣٠٠ را برای جلوگیری از حملات اسرائیل به پایگاههای ایران مصرف کند.

از همه جالبتر آنکه نوشته شده است که ‘اگر الگوی دولت خودگردان کرد در شمال شرق سوریه، شکست بخورد، برای ایران نیز که این الگو الهامبخش بسیاری از کردهای این کشور بوده، اسباب آسودگی خاطر خواهد بود’. اولا اگر! اگر این الگو شکست بخورد! همانگونه که گفته شد این الگو تازه در حال رشد خود و پذیرفته شدن در سطح جهان است. رۆژئاوا یک ایده است، یک آلترناتیو دمکراتیک و انسانی برای جهنم کنونی خاورمیانه است. ثانیا چهل سال است که خاطر مقامات جمهوری اسلامی از کردستان آسوده نیست و درد آنها با این شکستهای خیالی درمان نمی‌شود. ثالثا سی سال است از زمان تاسیس حکومت خودگردان کردستان عراق، کوردهای ایران بارها و بارها سمپاتی و حمایت خود را از کوردهای آنسوی مرزها نشان داده‌اند.

خیال مقامات، تنها با اذعان به حقانیت مبازره کوردها و تحقق حقوق آنها آسوده خواهد شد که البته از مقامات جمهوری اسلامی چنین توقعی، خود نوعی از خیالات است! آنها باید همیشه خیالشان از کابوس کردستان آشفته باشد. کوردها خوشبختانه توانسته‌اند در این روزها افکار عمومی ایران را با حقانیت مبارزه خود آشنا کنند و فعلا کاری به خیال مقامات جمهوری اسلامی ندارند

Have your say