حراج فرزندان در خیابانهای شهر تهران +عکس
تا چند سال پیش گوشه و کنار خیابان با خودکار و کاغذ برگهای نصب شده بود «فروش کلیه فوری»، و… خیلیها آخرین راه را برای نجات از مشکلاتشان در فروش کلیه میدیدند. اما حالا تبلیغات مخفی در شهر عوض شده و برخیها برگه حراج پاره تن خود را در خیابان نصب میکنند. «فروش نوزاد» یا «فروش کودک» پدیدهای است که این روزها تکرار میشود.به گزارش مشرق،اما این پدیده اتفاقی جدید و پرتکرار است یا سوژهای جذاب برای رسانههاست که بارها بازنشر میشود؟
فروش جنین؛ فوری!
«یک عدد بچه به دلیل نبودن شرایط نگهداری (بیست روز مانده به دنیا آمدنش) به فروش میرسد. فوری»! این آخرین تلاش مادر بارداری است که آگهیهای دستنویسش را به خودپردازهای خیابان آزادی چسبانده بود؛ آگهیهایی که خیلی اتفاقی به دست یک خبرنگار میرسد. مهمتر از کنجکاوی خبرنگاری، بهتی است که از دیدن این آگهی میکنم. «فروش جنین نهماهه!!» یکی از خبرنگاران ماجرای این آگهی را اینگونه روایت میکند: «شمارهاش را میگیرم، نمیگویم خبرنگارم، خودم را خریدار معرفی میکنم. با اولین بوق تلفن، خانم جوانی جواب میدهد. انگار منتظر تماسهایی ناشناس مثل من است. بیآنکه نیازی باشد به هم معرفی شویم سر اصل مطلب میروم؛ «خودتان باردار هستید؟» آرام و معذب جواب میشنوم: خودمم. نیازی نیست سوال بپرسم، سفره دلش را باز میکند: همسرم بیمار است، باید هرچه زودتر عمل شود، ضربهمغزی شده و شرایط نگهداری بچه سوم را ندارم.»
مورد بعدی تصویر یک نوزاد رهاشده در خیابان است. تصویری در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود با این عنوان «امروز ساعت ۶ صبح کارکنان فضای سبز این نوزاد دختر رو که بدون لباس در خیابان ۲۴متری رضوی اهواز رها شده بود پیدا کردند» دیگری تصویر یک نوزاد دیگر لابلای زبالههاست. نوزادی که گویا والدین او نیازی به آن نداشته و آن را گوشه خیابان رها کرده است. همه اینها نوزادانی هستند که چشمشان به این جهان خاکستری بازشده است. یکی از مسئولین حوزه بازیافت زباله ماجرا را تلختر ازآنچه هست میداند. او از جنینهایی میگوید که همکارانش لابلای زبالههای شهر پیدا میکنند. نوزادانی که شانس با آنها یار بوده و هیچگاه چشمشان به این دنیای تلخ باز نشده است.
فروش نوزاد در سایتهای نیازمندی
آگهیها فقط دستنوشتههای ساده روی دیوار نیست. در سایتهای نیازمندیهای اینترنتی هم میتوانید آگهیهای فروش نوزاد را ببینید. در یکی از این آگهیها فروشنده خود را اینگونه روایت میکند: «من خانمی هستم ۳۲ ساله. تقریباً ۴ ماهه حامله هستم و از کسانی که بچهدار نمیشوند و قصد سرپرستی بچه را دارند، به هم خبر بدهند. اینطوری هم آنها صاحب فرزند میشوند و هم بچه من سرنوشت بهتری پیدا خواهد کرد. من هم یک زن تنها بدون هیچ منبع درآمدی هستم و نمیتوانم بچه را بزرگ کنم و بهصورت تفاوتی از سرپرستان کودک مبلغی دریافت میکنم و از بابت فرزندم خیالم آسوده است.»
دکتر زارعنژاد: فروش نوزاد پدیدهای نادر استدکتر «عباس زارع نژاد» رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت بهداشت در این رابطه به خبرنگار مهر میگوید: «در بیمارستانها بهویژه بیمارستانهای دولتی مطمئن هستم برگه ولادت فقط برای والدین صادر میشود. مگر در بعضی موارد با حکم قضایی ممکن است برگه ولادت صادر شود وگرنه در غیر این صورت امکان بروز چنین تخلفی نزدیک به صفر است. زیرا میزان جریمه در نظر گرفته شده برای فرد متخلف و مرکز درمانی محل تخلف بسیار سنگین است و کسی جرئت نمیکند اعتبار بیمارستان خود را برای چنین مواردی خرج کند.»
دکتر زارع نژاد در رابطه با آگهیهای فضای مجازی نیز میگوید: «فروش نوزاد پدیده بسیار نادری محسوب میشود و اینگونه نیست که بگوییم امروز به لطف شبکههای اجتماعی مردم از این آگهیها مطلع میشوند و در گذشته خبردار نبودند؛ بلکه در گذشته هم این موارد بسیار نادر بود. ممکن است یک آگهی چندین هزار بار یا میلیونها بار در فضای مجازی دیده شود ولی این موارد بسیار محدود و نادر هستند و بررسی برخی از آنها نشان داده اظهارات مطرحشده واقعی نبوده و خبری از نوزاد و فروشنده نیست! ممکن است کودکی در محیطی غیر امن متولدشده باشد و وزارت خانه از آن بیاطلاع باشد ولی میزان جرائم باعث شده هیچکس در مراکز وابسته به وزارت بهداشت هوس چنین تخلفی را هم نداشته باشد
نوزادم را به یک سیمکارت میفروشم
اما این بخش مربوط به خریدارانی است که در حسرت فرزند میسوزند و میخواهند فرزندی با آینده روشن داشته باشند. ماجرا برای خریداران حوزه تکدی گری فرق میکند. وقتی خریدار کودک را گدایی و نوزاد را برای رونق گدایی خریداری میکند؛ داشتن اسناد هویتی اهمیتی چندانی در این معامله ندارد. یکی از خبرنگاران که در پاتوق معتادان حاضر شده؛ خریدوفروش نوزاد را اینگونه روایت میکند:« در پارک، مریم، زن بارداری را میبینم که معتاد است. او اکنون حدود ۲ سال است شیشه میکشد. ابروهایش را تیغ انداخته، مانتوی بلند و شال صورتیرنگی دارد. حدود ۳ ماهه است. مریم میگوید: من حاضرم بچهام را بفروشم. از مینا درباره قیمت فروش نوزاد میپرسم. میگوید: بستگی به شرایط دارد. گاهی نوزاد را به یک سیمکارت تلفن هم میفروشند. آدم وقتی خمار باشد. دیگر نمیفهمد که این بچه است یا عروسک یا… ولی در دست دلالها قیمتها به ده میلیون تومان و بالاتر هم میرسد.»
از فروش نوزاد تا کودکان 6 ساله!
دریکی از این آگهیها خبر از فروش کودک 6 ساله دادهاند. چندی پیش این آگهی هم در رسانهها جنجال زیادی به پا کرد. آن زمان پدری که شمارهاش پای آگهی پخششده بود علت ماجرا را نبود پول مهریه همسرش عنوان کرده بود. همسری که جداشده و حالا شوهر برای جبران پول مهریه مجبور است میوه این زندگی ناموفق را حراج کند.